کانال لاله ها

کانال لاله ها

در این فصل نامه مطالبی راجع به کانال کمیل جمع آوری می کنم.کانالی که در اولین بازدید اینجانب به مناطق جنگی در سال 92 در دل من غوغا به پا کرده
کانال لاله ها

کانال لاله ها

در این فصل نامه مطالبی راجع به کانال کمیل جمع آوری می کنم.کانالی که در اولین بازدید اینجانب به مناطق جنگی در سال 92 در دل من غوغا به پا کرده

روایت شهادت

نوجوانان گردان کمیل و حنظله در محاصره دشمن قرار گرفته بودند. مهمات به آخر رسیده و عطش در اوج خودش بود. بعثی ها هر لحظه حلقه محاصره را تنگ تر میکردند، آنقدر که صدایشان به گوش رزمنده ها میرسید. بیسیم چی از توپخانه درخواست پشتیبانی کرد اما فاصله بعثی ها و رزمنده ها آنقدر کم بود که کاری از دست توپخانه بر نمی آمد(ممکن بود بچه های خودی هدف آتش توپخانه قرار بگیرند) حالا هرکس زیر لب زمزمه ای دارد. بعضی ها هم قلم برداشته اند و حرف دلشان را مینویسند. صدای قهقه بعثی ها که می دانستند دست بچه ها خالی است بلندتر میشد ...

دریغ از فراموشی لاله ها

گردان حنظله به محاصره دشمن در می آید و در کانالی زمین گیر می شود..
تیر مستقیم دشمن چنان شدید است که حتی کسی قادر به ایستادن در کانال نیست..پیاده روی طولانی بچه های گردان در گرمای طاقت فرسای منطقه عجیب رمق بچه ها را بریده...آذوقه رو به تمامی می گذارد... آب و نان را جیره بندی می کنند..تشنگی چنان بر بچه های گردان غالب می شود که برای رفع تشنگی، دیواره های کانال را حفر می کنند و پاهاشان را درون آن قرار می دهند تا خنکای خاک ذره ای از تشنگی شان را بکاهد... لبها از فرط تشنگی ترک برداشته و زبان در دهان نمی چرخد.. عده ای از شدت عطش خود را به آبگیرهای کوچک انباشته از پیکر شهدا می رسانند تا بلکه بر تشنگی فائق آیند..
پنج روز در کانالی زمین گیر می شوند..
اما کسی خم به ابرو نمی آورد..می ایستند..تا آخر..
حلقه محاصره تنگ تر می شود..
تعداد زیادی به شهادت می رسند..دشمن کانال را با خاک یکسان می کند.. دشمن عده ای را حتی با بستن دست و پا زنده به گور می کند..
در کاغذ نوشته ای که به همراه یکی از شهدای تفحص شده بدست می آید اوج مظلومیت شهدای گردان حنظله اینچنین توصیف شده است:
"امروز روز پنجمی است که در محاصره هستیم...آب را جیره‌ بندی کرده‌ایم؛ نان را جیره‌ بندی کرده‌ایم،عطش همه را هلاک کرده؛ همه را، جز شهدا، که اکنون در انتهای کانال کنار هم خوابیده‌
شهدا دیگر تشنه نیستند...
فدای لب تشنه‌ات، ای پسر فاطمه..."
از گردان مظلوم حنظله تنها 80 شهید گرانقدر تفحص شده اند..بقیه در این کانال ها جا مانده اند..شهدایی که نحوه شهادتشان واقعه شهادت آقا امام حسین(ع) و یاران بزرگوارشان را تداعی می کند و بی نشان بودن تربت پاکشان، مظلومیت بی بی دو عالم بانو فاطمه زهرا (س) را...

فکه

فکه‌ مثل‌ هیچ‌ جا نیست‌! نه‌ شلمچه‌، نه‌ ماووت‌، نهسومار، نه‌ مهران‌، نهطلائیه‌، نه‌
فکه‌ فقط‌ فکه‌ است‌! با قتلگاهو کانال هایش‌، با تپه‌ ماهور و دشت هایش‌.
فکه‌ قربانگهاسماعیل‌هاست‌ به‌ درگاه‌ خدای‌ مکه‌.
فکه‌ را سینه‌ای‌ است‌ به‌ وسعت‌ میدان های‌ مین‌ِ گسترده‌ بر خاک‌.
فکه‌ را دلی‌ است‌ به‌ پهنای‌ سیم های‌ خاردار خفته‌ در دشت‌.
فکه‌ را باغ هایی‌ است‌ به‌ سر سبزی‌ جنگل‌ امقر.
فکه‌، روحی‌ دارد به‌ لطافت‌ ابرهای‌ گریان‌ در شب‌ والفجریک‌.
فکه‌، چشمانی‌ دارد به‌ بصیرت‌ دیده‌بان‌ خفته‌ در خون‌، بر ارتفاع‌ صد و دوازده‌.
فکه‌، خفته‌ بر زیر گام هایی‌ است‌ که‌ رفتند و باز نیامدند.
فکه‌، استوار ایستاده‌ است‌، برتر از سنگرهای‌ بتونی‌ ضد آرپی‌ جی‌.
فکه‌،هیچ‌ در کف‌ ندارد، همچون‌ بسیجی‌ ایستاده‌ در برابر تانک های‌ مدرن‌ بعث‌.
همه‌ چیز دارد، همچون‌ بسیجی‌ مهیای‌ سفر به‌ دیار حضرت‌ دوست‌.
قلب‌ فکه‌، در والفجر مقدماتی‌ تپید.
قلب‌ فکه‌، در والفجر یک‌ از حرکت‌ بازایستاد.
قلب‌ فکه‌، در دشت‌ سُمِیدِه‌ پاره‌ پاره‌ شد.
قلب‌ فکه‌، در قتلگاه‌ رُشیدیه‌ سوراخ‌ سوراخ‌ شد.
قلب‌ فکه‌، در ارتفاع‌ صدوچهل‌وسه‌ شکست‌.
قلب‌ فکه‌، میان‌ کانال‌ِ کمیل‌ جا ماند.
چه‌ بسیار چشم ها که‌ بر خاک‌ فکهنگران‌ ماندند.
چه‌ بسیار لب ها که‌ در سنگرهای‌ فکهخندان‌ خفتند.
چه‌ بسیارروح ها که‌ شادمان‌ درفکه‌ بالشان‌ خونی‌ شد.
چه‌ بسیار کبوترها که‌ پر بسته‌ در فکهاز کانال ها پر کشیدند.
چه‌ بسیار مرغان‌ آغشته‌ به‌ عشقی‌ که‌ در فکه‌ غریبانهذبح‌ شدند.
از فکه‌، فقط‌ باید در فکه‌ سخن‌ گفت‌ و بس‌.
از فکه‌، فقط‌ باید با اهل‌ فکه‌ سخن‌ گفت‌ و بس‌.
از فکه‌، باید برای‌ عاشقانفکهنشان‌ آورد و بس‌.
سوغات‌ فکه‌، چه‌ می‌تواند باشد جز مُشتی‌ سیم‌ خاردار وحشی‌؟
تحفه‌ از فکه‌، چه‌ می‌توان‌ برگرفت‌ جز پرچمیسه‌ رنگ‌ خونی‌؟
یادآوری‌ از فکه‌، چه‌ می‌توان‌ با خود داشت‌ جز پلاکی‌ سوراخ‌ شده‌ بر سینه‌ از ترکش‌؟
در فکهبود که‌ حلقوم ها، شمشیرها را دریدند.
در فکه‌ بود که‌ پیکرها، کمان ها را شکستند.
در فکه‌ بود که‌ سرها، نیزه‌ها را بالا بردند.
در فکهبود که‌ جان ها، خاکیانرا جان‌ بخشیدند.
در فکه‌ بود که‌ ارواح‌ مطهر، مردگان‌ را جان‌ دادند.
در فکه‌ بود که‌ هر که‌ اهل‌ فکه‌ بود، روحش‌ به‌ اوج‌ پر کشید.
در فکهبود که‌ هر که‌ آرزو می‌کرد چونان‌ مادرشمفقود بماند، پیکری‌ از او باز نیامد و گمنامخفت‌.
فکه‌ را دلی‌ است‌ داغدار مصطفی‌(ص‌).
فکه‌ را اثری‌ است‌ از پهلوی‌ شکسته‌ فاطمه‌(س‌).
فکه‌ را نشانی‌ است‌ از فرق‌ شکافته‌ علی‌(ع‌).
فکه‌ را تشتی‌ است‌ سرخ‌ از خون‌ حلقوم‌ حسن‌(ع‌).
فکه‌ را پیکری‌ است‌ پاره‌ پاره‌ از اندام‌ حسین‌(ع‌).
فکه‌ را درد غربت‌ پیر کرده‌.
فکه‌ را سوز هجر زمین‌گیر کرده‌.
فکه‌ را ژرفای‌ انتظار، چشم‌ به‌ زیارت‌ دوست‌ نگه‌ داشته‌.
فکه‌ را تنهایی‌ عشق‌ قداست‌ بخشیده‌.

مگر می‌شود پیامبر از فکهگذر نکرده‌ باشد؟
مگر می‌شود فاطمهدلش‌ در فکهنسوخته‌ باشد؟
مگر می‌شود حسن‌ در فکه‌ غریب‌ نباشد؟
مگر می‌ شود حسین‌ در فکه‌ سر از بدنش‌ جدا نشده‌ باشد؟
مگر می‌ شود مهدی‌ فاطمه‌ بر فکه‌ گذری‌ ونظری‌ نداشته‌ باشد؟

  فکه یعنی با خدا همسایگی          فکه یعنی باعلی دلدادگی

دانلود مداحی درباره کانال کمیل و شهید ابراهیم هادی


دانلود مداحی درباره کانال کمیل و شهید ابراهیم هادی

با نوای حمیدرضا خسروی

هیئت اباصالح المهدی

برای دانلود روی لینک زیر با ذکر یک صلوات کلیک کنید

صلوات